پاییز تنهایی



 

خودت را به کارهای خوب و کسب فضیلت ها وادار کن و گرنه  به طور طبیعی دچار رذائل خواهی شد. (امام علی ع)

 

یعنی اگر خودت را به سمت کارها و حالات خوب نبری هم کارهایت و هم حال روحی ات بد می شود .

 

نکته : ذهن انسان هم نیاز به کنترل و مراقبت دارد.

 

اگر انسان برای کنترل ذهن تمرین نکند ذهنش خود به خود بیمار می شود !

 

شما حق نداری هر طوری که میخوای خودت را سرزنش کنی ,حتی برای گناهان بعضی ها طوری درباره گناه خودشان را سرزنش می کنند که موجب یأس آن ها می شود و این غلط است .

 

ذهن انسان رها باشد سراغ امور منفی می رود ِ

 

به دلیل کمال طلبی انسان به نداشتنی هایش توجه می کند!

همیشه عادت کنیم نیمه پر لیوان را نگاه کنیم ! و بابت ان شکر گذار باشیم.عادت به دارایی ها باعث می شود  ذهن مثبت و گرم شود و به کنترل در می آید.

مثلا شکر کردن تمرین کنترل ذهن و متوجه کردن افکار به امور مثبت است .

بدترین ناسپاسی اینه که با نعمت خداوند گناه کنیم ! 

ادامه دارد

 

(برداشت هایی از سخنرانی استاد پناهیان )


فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند !
آن‌ها دختران و پسران زندگی‌اند در سودای خویش .
آن‌ها از کوچه وجود شما می‌گذرند اما از آن شما نیستند !

و اگر چه با شمایند، به شما تعلق ندارند !
عشق خود را بر آن‌ها نثار کنید، اما اندیشه‌هایتان را برای خود نگه دارید. زیرا آن‌ها را نیز برای خود اندیشه‌ای دیگر است .
جسم آن‌ها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آن‌ها را آزاد گذارید .

زیرا روح آنان در خانه «فردا» زیست خواهد کرد که شما حتی در رؤیا نمی‌توانید به دیدار آن بروید .
ممکن است تلاش کنید که شبیه آن‌ها باشید اما مکوشید که آنان را مانند خود بار آورید‌. زیرا زمان به عقب برنخواهد گشت و با دیروز درنگ نخواهد کرد .


#جبران_خلیل_جبران


دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت

زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت

 

وقتی می‌بینی خودت داره کلافت می‌کنه

ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت

 

هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه

شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت

 

یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین

یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت

 

_محمد زارعی 


                       

 

با هدفون دل گوش بده❤                         

ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت 
باز با این رفیق نابابت 
نامش چی بود؟ 
هان! 
باران . . . 
باز با باران” قدم زدی ؟ 
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . . 
همدم خوبی نیست برای درد ها 
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد

 

 


 

 

   


خانه بر دوش‌تر از ابر بهاران بودم


لَنگرِ دَردِ تو، چون کوه گران کرد مرا

 

 

#صائب

 

 

 


 

سلام خدمت همه بلاگرای خوش ذوق بیان

 

راستش یه موضوعی رو چند وقته میخوام بگم سوتفاهم حل بشه

صاف میرم سر اصل مطلب :)

میدونید بچه ها ساز و کار بیانم مثل شبکه های اجتماعی دیگه شده بر اساس تعداد فالوور و لایک و کامنت . البته این مسئله به خودی خود مشکلی ای نداره اما خوب این فضا هم کم کم داره شبیه همون شبکه ها میشه.

چیزی که ازش خیلی بیزارم

همیشه برام سوال بوده تو فضای مجازی برای اینکه یه پستی  که اشتراک میذارم که خونده بشه باید برم ماه هاا فعالیت کنم تو صفحات دیگه و حتی پست های کم ارزش و چیزیایی ک باهاش هیچ اینتراشکنی ندارم (منظور تعامل ندارم و سلیقه ام نیست ) ولی باید لایک و نظر بذارم تا طبق سنت عوض به در که خیلی تو جامعه رشد پیدا کرده طرف تشریف فرما بشن رو پست ما نظری لایکی عنایت فرمایند !!! که اگر غیر این صورت باشه پست شما اصلا دیده نمیشه و کسی زحمت نمیکشه اون رو بخونه!

اینکه  میگم جامعه عوض به دری واقعا منظورم همین جغرافیا و ایران خودمونه چیزی که شاید تو کشورای دیگه اصلا مطرح نباشه .متوجه شدم اونا احساسات شونو مستقیم و رک بیان می کنند اگه غذایی رو دوست ندارن میتونن مستقیم به دوستشون بگن و سر تعارف زیاد مجبور نیستن  اونو بخورن. میدونید حس می کنم اینم برمیگرده به همون قضیه رودربایستی داشتن ایرانیا نسبت بهم وبگذریم

دقیقا یاد مهمونی های سال نو یا کادو های تولد ومیافتم .چیزیایی که مصداق بارز عوض و بدری رو نشون میدن

 

_خواهش میکنم اول شما بیاید منزل ما هفته بعد دیگه نوبت  ماست که بیایم خونه شما

 

+خانم این باجناقم اینا مارو دعوت کردن خونشون خورشت گذاشتن جلومون نمیخواد مرغ بار بذاری همون خورشتو بپز

 

×وای مامان زهرا برای تولدم دو ماه پیش کادو در حد پنجاه تومن خرج کرد منم همون اندازه باید بخرمممما بیشتر بخرم پررو میشه

 

جالبه حتی محبتامون نسبت به هم حساب و کتابی شده با خطکش افتادیم به جونش فارغ ازینکه که بابا عشق ومحبت و حس دوستی و رفاقت  اندازه پذیر نیستن ! اینا چیزای مادی نیستن که براشون نرخ تعیین کنیم .

چرا حس میکنیم که اگه برای همدیگه محبت و علاقه به اشتراک بذاریم کار بدون نتیجه ای کردیم و داریم ضرر میکنیم ؟

چرا فک میکنیم برای گفتن دوستت دارم باید منتظر باشیم ببینیم طرف چقدر برای ما مایه گذاشته تا ماهم براش همون اندازه احساسات به خرج بدیم ؟؟

چرا فکر نمیکنیم شاید اون طرف شخصیتش با ما فرق داره .شاید حس و حالش یجوری دیگه باشه شاید بلد نباشه بروز بده  اونوقت ما باید بخاطر اینکه اون قدمی ک ما میخواستیم برامون برنداشته اون فرد رو از محبتمون محروم کنیم؟؟

و چراهای دیگع. که تو ذهنمه

 

حالا برگردیم به همین جریان لایکا و کامنتا

راستش سر همین که با این قضیه مشکل داشتم  مثلا تو اینستاگرام به عنوان یه شبکه اجتماعی که خیلیا این روزا درش فعالیت دارن و حتی ازش کسب درآمد میکنند, منم مثل خیلی از آدما اکانت درست کردم شروع به فعالیت کردم

در بدو شروع کار متوجه خیلی چیزا نمیشدم راستش اوایلش سخت کنار میومدم برای اینکه فلان  پستمو بخونن باید کلی زحمت بکشم

باید متن خوشگلمو که کلی براش ذوق داشتم  کوتاهش میکردم تا ملت زحمت بکشند اونو یه نگاه بندازن تازه اگه خیلی لطف داشتن راجع خود متن نظر بدن نه بخاطر جذابیتای ظاهری پست !

اخه یه متن ادبی خوشگل وقتی یه خطی یا دو خطی بشه چیزی ازش میمونه ؟

یاد یکی از شاخای مجازی افتادم که اکثرا اوقات پست میذاشت برای اینکه فضارو پر کرده باشه زیر عکساش یه جمله نیم خطی مینوشت (من نابم ) ما نابیم ) همه چیم نابه :) !!!! واقعا به کجا داره میره جامعه مون ؟

یا اینکه باید عکس جذاب بذارم تازه همونم که عکسای خودت باشه بیشتر دیده میشه تا عکس یه منظره

واقعا برام سخت بود این مسائل

حالا با این شرایط  مخاطب حرفای من اگه اهل دل بود خودش بی منت حرفامو میخوند و برام نظر میذاشت یا حتی لایک میکرد منم انتظار خاصی نداشتم از کسی که بی جهت منو حمایت کنه که!  دوست داشتم نظری نذارن ولی چیزی برام بنویسن که بفهمم از ته دل بوده و کاملا رک بیان کرده .

خلاصه اوایل ورودم به اینستاگرام خیلی طول کشید تا بفهمم. اینجام پای ت عوض به دری و منفعت طلبی وسطه

این بود که سعی کردم منم این قانون نا نوشته رو اجرا کنم

یه مدت همین منوال پیش رفت راستش برام خیلی مصنوعی بود این نظرا و لایکا

دیگه بهم لذت نمیداد که از متنام بزنم کوتاهشون کنم عکسای جذاب بی ربط بذارم بلکه مخاطب بپسنده و .

بخاطر همین دوسال طول نکشید که گذاشتمش کنار!

گفتم من باید برم تو فضایی که به نوشتن و خوندن اهمیت میدن به ادبیات و شعر اهمیت میدن جایی که نقدم میکنند و باعث رشدم میشن جایی که با اینکه مجازیه ولی ادماش واقعی ن نظراتشون واقعیه از روی جبران نیست !

ولی ای دل غافل ک اینجام همین سیستم برقراره :(

البته که دوستان اندکی پیدا کردم که معرفت دارن به اندازه دریا ولی چه کنم  من با این سیستم محبت مصنوعی و مدت دار مشکل دارم

بخااطر همینه که شاید مرتب نمیام سر بزنم رو مطالب و نظر بذارم. چون شاید همیشه اونقدر وقتم و حال دلم برای پستای قشنگتون برقرار نباشه و الکی از رو رودربایستی نمیام که مثلا سریع لایک و نظر بذارم براتون :)

با این حال همین جا ازتون عذرخواهی میکتم که این رو بنا بر بی ادبی یا بی معرفتی نذارید باور کنید به موقعش همه وبلاگارو سر میزنم  پست ها رو میخونم و دنبالتون میکنم.

خیلی پرحرفی کردم.

نمیدوم چقدر موافقید باهام

 

#معصومه تمنا

 

 

 

 


+عاشق شدی؟؟

-

+ میخندی؟ پرسیدم تا حالا عاشق شدی؟

-نفس عمیق می کشد و نه:)

+هیچ وقت ؟تو هیچ سنی؟؟

_ :))) نه!

                              


 

نشسته ام  به در نگاه می‌کنم


دری که آه می‌کشد


تو از کدام راه میرسی؟


خیال دیدنت چه دلپذیر بود 


جوانی‌ام در این امید پیر شد !


نیامدی و دیر شد

 

#هوشنگ_ابتهاج

 


 

سلام بلاگرای عزیزِجان

 

میخوام این پست رو شما نویسندگی کنید

 

تو این مدت  افتخار آشنایی با خیلی ها رو داشتم :)) 

 

دلم میخواد نظرتون رو راجب خودم بدونم؟؟

 

انتقاد و پیشنهاد یا نظر.

 

هرچی دل تنگتون میخواهد بگویید لطفا :)

( راستی ویوِ رو )

 

نظرات رو خصوصی میکنم ❤


 

 

سلام

 

آدم احساساتی تاحالا دیدید؟

 

آدم خیالاتی چطور؟

 

آدم غصه خور برای دیگران چی ؟( اصطلاحشو خودم ساختم )

 

یا اصن آدمایی رو دیدید  که تو خلوت بهشون خوش میگذره تا حضور در جمع  :)

 

من دقیقا مخلوطی ازین آدم ها هستم

 

ممکنه گیج بشید

 

حق دارید ولی اینا چند سبک شخصیتی منه که هروز باهاشون در جدالم

 

میدونید سخته نگران بقیه باشی نتونی ناراحتیشون رو ببینی ولی در عین حال ازین نگران بودنه حالت انزجار  داشته باشی !چون آرامش خودت توی خلوته! توی تنهایی .ِ

 

سخته مشکلاتتو از بقیه مخفی نگه داری به این نگاه که دیگران چه گناهی کردن که مشکلات منو بشنوند .اصن وظیفه اونانیست بهم گوش بدن خودم باید حلش کنم :/

ولی در مقابل اونا کوچیکترین ناراحتی هاشونو به راحتی پیشت مطرح میکنند  و اصلا براشون مهم نیس که منم .

 

سخته صندوقچه اسرار آدمای دور و نزدیک زندگیت باشی ولی خودت نتونی حتی یه کلمه از دغدغه هاتو پیش یکی به زبون بیاری! همه شون جمع بشن تو دلت .خودت بشی همراز خودت :/

 

سخته انقدر شنونده ی خوبی باشی که حتی غریبه ی توی اتوبوسم حدود نیم ساعت پیشت سفره ی دلش رو وا کنه و تو فقط گوش بدی و نتونی بهش بفهمونی که من کشش فکر کردن به غصه های بقیه رو ندارم من تو زندگی خودم موندم .آقاجان منم آدمم!

 

سنگ نیستم که هر چی غم و غصه دارید میارید جلوی من خالی میکنید .اصن فکر نمیکنید حرفاتون چقدر تاثیر داره چقدر وزن داره روی بقیه ( وی عصبی شد یه لحظه)

 

درسته رشتم روانشناسیه درسته اولین پیش نیاز این حرفه شنونده حرفه ای بودنه  ولی من توی تک تک لحظه هام شاهد این مسئله ام یجوری هر لحظه هر ساعت از جانب دوست آشنا همسایه فامیل حتی مسافر غریبه اتوبوس !!

طاقت مان ته کشیده به نوعی :/

 

اگر یکی مثل من کم حرف باشه زیاد بروز نده مشکلاتشو دلیل نمیشه اونو بدون مشکل بدونید که :/

 

حالا ممکنه بگید راه حلش اینه وقتی کسی میاد پیشت درد و دل کنه  , راحت به طرف بگو دوست عزیز من ذهنم مشغوله نمیتونم کمکت کنم و تمومش کن ولی

 

ولی ولی

اینجا ویژگی سوم شخصیتم بروز میکنه و اون دلرحمی و شاید دلسوز بقیه بودنه (به گفته دیگران)

 

میدونید من نگران حال آدمای اطرافمم به صورت کاملا غیرارادی خخ

 

متاسفانه حالات بقیه رو سریع متوجه میشم نمی تونم. بی تفاوت باشمم

 

من نمی تونم بی تفاوت باشمممم

 

(یاد جواد عزتی توی فیلم در مدت معلوم افتادم )

 

 

اصن میدونید چرا یهو اینارو مطرح کردم؟

 

چون همین دیشب یه اتفاقی افتاد و من به حد انفجار رسیدم

 

دخترخاله کوچکتر از خودم اومد خونه مون و توی تایمی که به شدت سر نرم افزار spss دانشگام درگیر بودم و به بن بست خورده بودم !! ایشون اومد  نشست ور دلم از جریان عشقولانه ش با یکی از پسرای همکلاسیش گفت:|

 

بله درست متوجه شدید منم بدون اعتراضی تا آخر حرفاشو گوش دادم و همه ی درد و دلاشو تحمل کردم

 

اونم چه درد و دلایی ! پروژه عشق بازی

چیزی که خودم تجربه ش نکردم و ازش بیزارم ولی هی باید بخاطر عزیزان گوش بدم و مثلا کمک شون کنم

خلاصه بعد دو ساعت حرفاشو گوش دادن

دهنمو وا کردم چند تا کلمه بگم بلکه آروم بشه

حالا سعی کردم چند نصیحت به عنوان بزرگتر بهش بکنم و . که یهو پرید وسط حرفم:

 

معصومه تو که فک نکنم بتونی درکم کنی !

اصن نمیدونی عشق چیه تو زندگیت بی حاشیه بودی پسس سعی نکن نصیحت کنی! من کار خودمو میکنم

 

قیافه من :

 

میگم از حال آدمای عاشق بیزارم سر اینه !! توی چندین مورد صمیمی ترین نزدیکانم درگیرش شدن و من باید جمع شون میکردم!

چیو جمع میکردم؟

خب عشقولانه بازی هاشون برای دوس پسراشون دیگه :///

( انگار نه انگار منم یه دختر جوونم ممکنه با شنیدن این مسائل هوس کنم ازین خبطا کنم ! دیگه انسان جایز الخطاس خووب )

بماند ک بعدا که به وصال می‌رسیدند. یا کات میکردن منو فراموش میکردن .

 

خلاصه اینجوری

 

حرف زیاده .

 

شما نظرتون چیه :/

 

قشنگ مشخصه خسته شدم حال جمع بندی حرفامو ندارم خخ


 

اگر کسی مرا خواست
بگویید رفته باران ها را تماشا کند
و اگر اصرار کرد
بگویید برای دیدن ِ طوفان ها
رفته است !
و اگر باز هم سماجت کرد 
بگویید
رفته است تا دیگر بازنگردد .
 
 
#بیژن_جلالی

 

 

پ .ن : 

دوستی میگفت چرا پست های کوتاه و مختصر میذاری و نوشته های خودتو کمتر انتشار میکنی ! خواستم بگم من دلنوشته زیاد دارم ,دلنوشته های طولانی و بلند بالا ولی خوب مخاطب من متن کوتاه بیشتر ترجیح میده و براش وقت میذاره .

اگه بگم هنوزم دنبال جایی ام بتونم محتویات ذهنمو با خیال راحت خالی کنم دروغ نگفتم:))) 

بالاخره هر سخن جا و مکانی دارد 

شاید یه وبلاگ ناشناس بعدا درست کنم رمانم هم اونجا انتشار بدم 

شاید روز های خوبی بیان که منم کتابم رو چاپ کرده باشم 

شاید تا یه سال آینده همین آدم نباشم !

شاید.

من منتظر ظهور خودمم !

 

 

 


 

میدونم خیلی حرفه ای کشیدم لازم به تشویق شما نیست

ولی اون موقعی که داشتم میکشیدمش بی هدف مداد دستم بود و ذهنم پر از فکر و فکر و فکر بود .یهو به خودم اومدم با این منظره مواجه شدم:/

منی که تو طراحی مهارت داشتم ولی اینجوری کشیدمش !

ببینید قدرت ذهن چه میکنه ' افکار منفی چقدر میتونن کنترل اعمال مارو در دست بگیرند:/

 این نقاشی داره با آدم حرف میزنه 

خیلی از افکار ذهن ما شبیه این نقاشی منه 

افکاری که هیچ رنگ و بویی از تصویر واقعی زندگی ندارند! اونا فقط یه توهم مضر هستند .

البته میشه پاکشون کرد و ویرایششون کرد تا شبیه به واقعیت بشن .

مهم اینه پاک کن ت رو دستت بگیری

و سعی کنی ذهنتو تراش بدی

و از هر چی آت و آشغاله رهاش کنی تا بتونی قشنگ ترین تصویر زندگی تو بکشی :)))

 

پ.ن: اصن معلوم نشد که خواستم یه چیز بگم ک برم

 

# معصومه نوشت 


 

سلام 

به صورت کاملا عجیب و بی سابقه روزای هچل هفت ( به معنی روزهای درهم ورهم :/) رو دارم میگذرونم

فرجه ها شروع شده , حجم عظیمی از منابع , جزوات و متون انگلیسی جمع شده رو هم من باید کمتر از دو هفته همه رو هندل کنم .دانشگاه جهنمی که میگفتن اینجا بودا استاداشم جهنمی ان :| این روزا ازین بابت سخت تر هم میشه که دانشجو وسواسی باشی و سبک درس خوندن چندش آوری داشته باشی :(

از طرف دیگه حجم عظیمی از تغییرات اسباب و اساسیه منزل هم به صورت کاملا مشکوکی افتاده در این دوران !کلا خانواده بنده معروفا تو این قضیه که تو موقعیت های بحرانی زندگی تحصیلی بنده یاد تغییر دادن خونه بیافتن :/ نگم براتون که سال کنکورم مادر گرامی کل خونه رو یه دور بنایی و رنگ کرد و منو آواره .

از طرف سومی هم حجم عظیمی از خواستگاران روانه منزل ما شدند و نمیدونم چه سریه روزایی ک من تمایل ازدواجم بیشتره و سرم خلوته هیچکی در خونه رو نمیزنه ولی تو دوران شلوغی زندگیم ملت همزمان در خواست میدن حالا انتخاب بین این ها هم داستان های خودشو داره! بعضی وقتا میگم کاش دختر نبودم و این داستانا رو نداشتم :/ البته بماند تعداد کثیری ازین درخواستا به صورت جدی نیست و فقط دورهمی میان خونه ما و میرن (نگم براتون که خیلی ازین قضیه شاکی ام)

بگذریم که طرف چهارمی هم وجود داره اون هم حجم عظیمی از تنبلی بی سابقه بنده ست که به صورت خیلی زیر پوستی به من القا میکنه قید همه ی این فشار ها رو بزن و برو مسافرت :/

 

پ.ن :

تصویر میز مطالعه ام 

میدونم خیلی جلومو موقع درس خوندن شلوغ میکنم

اینم برمیگرده به اون قسمت وسواسی بودن من که بعدا میگم راجبش

 

پ .ن: 

کامنتا کمتر شده اونم بر میگرده به فعالیت کم خودم ولی شماها بخونید حرفامو برام کافیه :)


 

از زبان یک # وورکر(( )):


برای اینکه یک ساعت با مردی بگذرانم، 350 فرانک سوییس می‌گیرم.
یک ساعت در واقع اغراق است.
اگر در آوردن لباس‌ها را حساب نکنیم و تظاهر به محبت و صحبت درباره‌ی مسائل پیش پا افتاده و لباس پوشیدن را کنار بگذاریم، کل این مدت می‌شود یازده دقیقه رابطه‌ی #جنسی.


یازده دقیقه . !!!


دنیا دور چیزی می‌گردد که فقط یازده دقیقه طول می‌کشد!!
به خاطر این یازده دقیقه در یک روز 24 ساعته!!


(با این فرض که همه‌ی زن و شوهرها هر روز عشقبازی کنند، که مزخرف است و دروغ)

، مردم ازدواج می‌کنند،‌خانواده تشکیل می‌دهند، گریه‌ی بچه‌ها را تحمل می‌کنند،مدام توضیح می‌دهند که چرا دیر آمده‌اند خانه،به صد تا زن دیگر نگاه می‌کنند با این آرزو که با آن‌ها چرخی دور دریاچه‌ی ژنو بزنند،برای خودشان لباس‌های گران می‌خرند و برای زن‌هایشان لباس‌های گران‌تر،
به ‌ها پول می‌دهند تا جبران کمبودشان را در زندگی شویی‌شان بکنند در حالی که اصلا نمی‌دانند این کمبود چیست؟!!
برای همین یازده دقیقه است که:
صنعت عظیم لوازم ‌آرایش،
رژیم‌های غذایی،
باشگاه‌های ورزشی،
وگرافی،
صنعت عطر و ادکلن،
بارها و کاباره ها،
خانه ها،
صنایع مشروبات الکلی
و. قدرت می گیرند!!
و تازه وقتی مردها دور هم جمع می‌شوند، ‌
برخلاف تصور زن‌ها،
اصلاً راجع به زن‌ها حرف نمی‌زنند.
از کار و پول و ورزش حرف می‌زنند . !!!
یک جای تمدن بشری ما ایراد اساسی دارد!!!
یک جای این "آدمیت" می لنگد!!
واقعا می لنگد و نه تو می دانی و نه من
تمدن بشری خدا را فراموش کرده است. 
یادش رفته خدا حاضر است و ناظر
یادش رفته هدف معنویست نه مادی.
تمدن بشری اومانیست شده نه آسمانیست.
خدایا گم شدی 
یعنی گمت کردم،گم .
خدایا تو رو خدا پیدا شو 
خدایا کجایی؟  


یازده دقیقه
#پائولوکوئیلو


حدود سه ماهه کشور تو اوضاع غیر عادی و فوق العاده قرار گرفته

از ماجرای ابان و گرون شدن بنزین و کشته های اون روز ها و قطعی اینترنت کشور تا ترور سردار سلیمانی و خروش میلیونی و بی سابقه و با معنای مردم و سقوط هواپیمای نخبگان و پدافند و خطای انسانی.

چیزی که حس میکنم اینه نظام داره برهه حساس تاریخی رو میگذرونه

راستش این روزه ها پای نظام موندن خیلی سخته

این روز ها تشخیص درست و غلط توی جو مه آلوده سخته

وقتی اون چیزایی که تا قبل به عنوان نقطه اتکا و قوتت بوده داره مورد حمله و هجمه قرار میگیره و حس تعارض درونی داره فشار میاره به آدما

انگار قراره غربال گری اتفاق بیافته بین حزب ها و دسته ها

فقط میدونم این شرایط مه آلود و بحرانی بی دلیل نمی تونه باشه

این انقلاب باید تو این شرایط آزمون بزرگ و سختی رو بده 

انقلابی که طرفدارای سطحی ش دارن ریزش میکنند و اون نفرات نهایی باقی مانده این مسیر تعیین کننده ماجرا خواهند بود

از اتفاقات آینده اطلاعی ندارم ولی

فقط میدونم اگر نظام بتونه این روز ها رو  دوام بیاره 

اون سرنوشت اصلی حتما رقم خواهد خورد.!

فقط از خدا میخوام توی این مسیر غربال گری راه درست رو انتخاب کرده باشم .

 


 

 

 


من اگه عجیبه رفتارم و معلوم نیست اصلا کارم

تو بفهم چمه 

 


من اگه بهونه میگیرم و زود از کوره در میرم

تو بفهم چمه


 


 در ادامه پست قبلی مراقبت از ذهن  :

 

ذهنی که حواسش پرته، ذهنی نیست که در زمان حال فعالیت میکنه!

 

 

 

1.ما گذشته رو نشخوار می‌کنیم و نگران آینده‌ایم. در نتیجه، اضطراب و دلواپسی‌مون بیش‌تر و بیش‌تر میشه. منابع حواس‌پرتی نه تنها باعث آسیب توانایی شناختی ما میشن، بلکه سلامت روانی‌مون رو هم تهدید می‌کنن.

 

 

2. پرت شدن حواس موجب افزایش نیاز ذهنی به دریافت دوپامین میشه

می‌دونستید اکثر اپ‌هایی که روزانه استفاده می‌کنید جوری طراحی شدن تا در مصرف کننده ایجاد عادت و حتی اعتیاد کنن؟

بهترین متخصصین روانشناسی رفتاری دنیا با توسعه دهنده‌های نرم‌افزار همکاری میکنن تا مطمئن بشن کاربرها بیش‌تر و بیش‌تر وقت صرف اون اپ کنن و بیشتر بهش اعتیاد پیدا کنن.تنها یکی از پیامدهای فرعی این کار افزایش ترشح دوپامینه. به ازای هر نوتیفیکیشن، چک کردن ایمیل، پیام رسان، یا مچ شدن تو یک اپ دوست‌یابی، شما کمی دوپامین دریافت می‌کنید. چون لذت این کار سریع از بین میره، لازمه که دائم برگردید تا بیشتر سر حال بیاید.

اگر دوست دارید رضایت درونی و موفقیت بیشتری داشته باشید، اینایی که گفتیم رو خاموش کنید. وقتی خاموششون کنید کم‌کم شروع به توسعه رابطه‌ای خودآگاهانه و سنجیده با فناوری می‌کنید. شما کنترلش می‌کنید به جای اینکه اجازه بدید اون شما رو کنترل کنه.

 

 

3. ذهن شما هنگام پرت شدن، دچار عادت به مقایسه مفرط میکنه

در شبکه‌های اجتماعی، ما سعی می‌کنیم نسخه‌ای بی‌نقص از خودمون ارائه بدیم.

اگر به عکس‌های چند هفته گذشته من در اینستاگرام نگاهی بندازید فکر می‌کنید من هیچ کار دیگه‌ای جز اسکی کردن، کتاب خوندن و لذت بردن از آب و هوای گرم جنوب کالیفورنیا ندارم :)

ما در شبکه‌های اجتماعی شروع به مقایسه زندگی خودمون با زندگی دیگران می‌کنیم. و در نتیجه این عمل، احساس رضایت نسبت به زندگی خودمون کاهش پیدا می‌کنه.

تک تک روزهایی که شما فیدتون رو ورق می‌زنید: یکی رو می‌بینید که یه کار خفنی رو به سرانجام رسونده کسی رو می‌بینید که تو رابطه‌ای هست که شما ندارید کسی رو پیدا می‌کنید که درآمد بیشتری نسبت به شما داره، یا مخاطب‌های بیشتری نسبت به شما داره یکی رو می‌بینید که انگار تو تعطیلات خفنی به سر می‌بره، در حالی که شما تو پارتیشن‌تون گیر کردید لیست همچنان ادامه داره. و صد البته، چیزی که نمی‌بینید اینه که شما گول ظاهرسازی‌ای رو خوردید که باعث شده حقیقت پشت ماجرا رو نبینید.

مدتی قبل من با جاستین ماسک درباره روانشناسی ِ افراد رویاگرا مصاحبه کردم. خیلی از کارآفرین‌های جاه طلب جوان فکر می‌کنن که می‌خوان مثل ایلان ماسک باشن. اما همونطور که جاستین به من گفت «مردم واقعا نمی‌بینند که این دستاوردها به چه بهایی به دست میاد. هزینه اونا به معنای واقعی کلمه از دست دادن هر چیز دیگه‌ای توی زندگی شما هستند.» ما تمایل داریم اون چیزی که جلوی رومون هست رو ببینیم، بدون در نظر گرفتن تمام چیزهایی که از جلوی چشمای ما مخفیه.

ما خودمون رو با هرکس و ناکسی مقایسه می‌کنیم و اینطوری کمک شایانی به بیشتر عذاب کشیدن و بی‌چارگی‌مون می‌کنیم. مقایسه کردن ممکنه شما رو ترقیب کنه آشغال‌هایی رو بخرید که بهشون نیاز ندارید تا افرادی رو تحت تاثیر قرار بدید که به هیج جاتون نیستن. کمتر مقایسه کنید و بیشتر خلق کنید.

 

 

4. حواس پرتی جلوی ارتباط گرفتن رو میگیره وقتی با کسی هستیم، ولی حواسمون اینجا نیست، دائم داریم گوشی‌هامون رو چک می‌کنیم، در حقیقت ما اونجا نیستیم.

روابط اجتماعی یکی از پیش نیازهای خوشبختی ماست، و حواس پرتی راه ارتباط برقرار کردن رو سد می‌کنه.

وقتی دیت هستید سعی کنید گوشی‌تون رو خاموش کنید. شگفت زده می‌شید که این کار تو اون لحظه چقدر می‌تونه شما رو جذاب‌تر و موجه‌تر کنه.

وقتی در حضور دوستان نزدیک‌تون هستید، گوشی رو خاموش کنید. عمق گفتگوهانون بسیار عمیق‌تر میشه.

زمانی که صرف بچه‌هاتون می‌کنید، گوشی‌تون رو خاموش کنید. وقتی که با بچه‌های دوست‌هام معاشرت می‌کنم، اگر متوجه چیزی شده باشم اونم اینه که اونا بیش‌تر از هر چیزی به توجه نیازاون چک کردن‌های کوتاه باعث معرفی یک هدف جدید برای توجه شما میشه.

و حتی بدتر، با دیدن پیغامی که فعلا نمی‌تونید درباره‌اش کاری انجام بدید (که اکثر مواقع همینطور هم هست)، مجبور می‌شید به کار اصلی‌تون برگردید در صورتی که کار ثانویه‌ای که دیدید رو بدون اینکه تموم کنید باز نگه داشتید –

کل نیوپورت یک ساعت کار متمرکز انجام دادن، بیشتر از ۸ ساعت کاری که وسطش با وقفه مواجه میشه بازدهی داره.!

 

 

5. تعطیل بشید ما اونقدر که باید به استراحت کردن اهمیت نمیدیم.

در حقیقت به محض اینکه می‌خوایم استراحت کنیم، یا ایمیل چک می‌کنیم یا شبکه‌های اجتماعی، ما استراحت نمی‌کنیم.

اگر میرید پیاده‌روی ولی تو راه همش دارید توییتر رو چک می‌کنید، ارزش پیاده‌روی رو پایین میارید.

اگر به دل طبیعت زدید و قصد دارید با غرق کردن خودتون داخلش ازش انرژی بگیرید، و احساس کردید که نیاز هست این لحظه‌ها رو با عکس گرفتن و انتشار در اینستاگرام مستند کنید، مزایای و تاثیر بودن در طبیعت رو کاهش میدید.

ذهن ناخودآگاه ما در طول زمان استراحت فعالیت زیادی می‌کنه. به همین دلیله که اکثر ما تو زیر دوش و یا دور از کار ایده‌های خوبی به ذهن‌مون میرسه.

 

 

6. شب قبل برای فردا برنامه ریزی کنید

وقتی شب قبل، برای فرداتون برنامه‌ریزی می‌کنید، نه تها باعث افزایش بهره‌وری‌تون میشد، بلکه از فرسودگی تصمیم گیری در روز بعد و زوال اراده هم جلوگیری می‌کنید.

چون تمام ساعت روز یکسان نیستند و بازه تمرکز شما در ساعتی از روز بیشتر و کمتر میشه. برای همینه که پیشنهاد میشه ساعت‌های اول روز رو به انجام کارهایی که بیشترین تاثیر رو روی پروژه‌هاتون داره اختصاص بدید.

 

 

7. الویت‌های ضروری خودتون رو بدونید

اگر قصد دارید توجه و تمرکزتون رو مدیریت کنید باید بتونید به هرچیزی که با الویت‌های شما همسو نیست نه بگید.

همین یک مهارت، مدیریت توجه، مسیر زندگی‌تون رو جوری تغییر میده که با تمامی لایف هک‌هایی که تا به حال خوندید و انجام دادید برابری می‌کنه

. همچنین ذخیره کردن توجه‌تون برای کارهایی که اهمیت بیشتری دارن باعث میشه شکوفاتر و خوشحال‌تر باشید. از همین امروز شروع کنید، متعجب میشید که بعضی چیزهای تو زندگی چقدر سریع می‌تونه تاثیر بذاره.

 

 

 

برگرفته از Learn to Manage Your Attention and Managing Time Will Take Care of Itself

نوشته سیرنواس رائو دارن.

 

 


 

 

 

حقیقتا مجال سخن نیست . و دل گرفته ست 

.

 

او صبر خواهد از من .بختی که من ندارم!
من وصل خواهم از وی، .قصدی که او ندارد!

.

مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم ،ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟ 

.

گیرم که هزاران غزل از هجر نوشتیم
جرات که نداریم به دلدار بگوییم .! :(

 


سلام

آدمیزاد اصولا شایعه رو بیشتر از واقعیت میپسندد

توجه شما رو به چند کلمه سوق میدهم

ویروس / استمپ/پدافند/رای/اصول گرا /ماسک فیلتردار/ تحریم ./ایرانی جماعت /کرونا .

این ها تنها بخشی از ادبیاتی بود که تو مترو از دهان مردم میشنیدم

آری

شایعه یک نوع جنگ روانیه که مثل یه ویروس کشنده تو فضا به سرعت دست به دست میشه

و به صورت ناهوشیار رو آدم تاثیر میذاره

به این صورت که اول حالت هیجانی فرد رو تحت تاثیر قرار میده و بعد باعث میشه فضای فکری فرد دچار تغییر بشه و قدرت تصمیم گیری رو از اون بگیره

جو روانی مسئله امروزجامعه ماست !

بدخواهان این مملکت خیلی راحت تمام تجهیزات و امکانات خودشون رو دارند تو این زمینه خرج می کنند چون در حال حاضر. برخلاف گذشته سلاح جنگی فقط شستشوی مغزی و نامحسوس ذهن هاست

مثلا راجب ویروس کرونا که این دو سه روزه جو غالب کشور رو دست گرفته بود

بذارید یه نمونه کوچک جنگ روانی رو بگم که تو کلاس دانشگاه خود من اتفاق افتاد

خوب شاید شما هم اخباری راجب تعداد مبتلایان و کشته شدگان کرونا. در ایران شنیده باشید

یه سری ویدیو ها و پیام هایی به سرعت تو فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه تعدا مبتلایان بیشتر از آن است که صدا و سیما اعلام میکنه . یا مثلا پیام هایی که میگفت از اتوبوس و وسایل عمومی استفاده نکنید مبتلا میشید دانشگاه نرید بچه های شهر های دیگه هستند و امکان ابتلا زیاده و شایعات دیگر

در گروه کلاسی ما هم همچین جوی برپا بود

در ابتدا چند پیام ناامید کننده چند تا خبر غیر رسمی چند تا عکس ناراحت کننده ارسال شدند توی گروه

در نهایت عده ای لیدر ماجرا شدند و کم کم جریان سازی کردند که وضعیت اضطراریه و باید اتحادی صورت بگیره

اینم بگم اون چند نفر لیدر کسانی بودن که انصافا واحد شخصیت رو با نمره کامل پاس کرده بودند و این خیلی توی جلو بردن اهدافشون کمکشون کرد :)))( اینکه میگم اهداف منظورم اهداف شخصی اون چند نفر بود که چیزی غیر مسئله سلامتی و در امان ماندن از ویروس بود)

در نهایت این حجم از مهندسی که جو درست کنی و چند تا خبر شایعه و غیر معتبر بفرستی تو گروه و بچه ها رو به صف کنی برای رای گیری که کلاس ها رو تحریم کنیم فقط وفقط از گروهی برمیاد که به حوزه جنگ روانی آشنا باشه :)

به طوری که در نهایت تنها گروهی که کلاس های امروز رو تونست لغو کنه بچه های ما بودند و جالب اینجاس استاد ها هم با منطق روانی مان به این جنبش پیوستند!

(شاید جالب باشه بدونید حدود 45 دقیقه در گروه داشتند سر متن پیامی که قرار بود به استادها فرستاده بشه و اطلاع رسانی شه که این هفته رو نیاییم  بحث و تبادل نظر میکردند که چه ادبیات و کلماتی میتونه کاملا مارو به اهداف مون برسونه و طرف رو تسلیم خواسته هایمان کنه )

بله قدرت جنگ روانی یعنی این

این جو روانی برای یه گروه روانشناسی بود !

حالا فک کنید

اونور مرزهامون

چندین متخصص کارگشته تو مسائل روانی پشت میز نشستند تا جنگ روانی عمیقی رو داخل کشور ایجاد کنند و انصافا اصول ریز و درشت این کار رو هم خوب بلدن.

بارها تو مسائل اخیر کشور با امکانات و افراد کاربلد خودشون تونستند هدایت جریانی رو در دست بگیرند و مدتی کشور رو به حالت تشنج وارد کنند

نمیخوام زیاده گویی کنم ولی همه ی اینا رو گفتم که بدونید دشمن ابزار رو به صورت حرفه ای استفاده میکنه و ما در مقابل تنها راه مقابله ای مون امید به حاجت و نگاه خداست بلکه توطئه ای رو خاموش کنه

کاش به مسئله امنیت روانی تو کشور مون بیشتر اهمیت میدادیم

معصومه تمنا

 


 

حساب کرونا پاک است

کرونا به ظاهر اسم رمز جدایی و مرگ است. اما خوب که به آن بیاندیشی، اسم رمز زندگی و وحدت است. اسم رمز جدایی است وقتی به قول آن خواننده افغان یار از یار می‌ترسد، فروشنده از مشتری، رهگذر از رهگذران، فرزند از پدر و چه می‌گویم حتی فرد از دستان خود می‌ترسد. اما این همه پرهیز از دیگری و ترس، کودک ناخواسته‌ای در درون پنهان کرده است. 
این‌ها که امروز می‌ترسند و از هم فاصله می‌گیرند، تا همین چند ماه پیش، به هم لبخند ریاکارانه می‌زدند روی هم را می‌بوسیدند اما به هزار صورت خواسته یا ناخواسته از هم فاصله می‌گرفتند و حساب خود را از حساب دیگران متمایز می‌کردند. حراست از منافع فردی و تلاش برای افزون کردن آن، برادر را رویاروی خواهر قرار می‌داد و همسایه را پر از خشم نسبت به همسایه می‌کرد. شب و روز علیه هم حیله می‌کردیم و از کلاهی که سر دیگری گذاشته‌ایم مسرور بودیم. هویت‌هایی که در عرصه جامعه و ت ساخته می‌شد، پر بود از قابلیت‌های دشمن پروری. طرد و تحقیر می‌کردیم، جان یکدیگر را با خشم می‌گرفتیم و احساس پیروزی و سروری می‌کردیم. ویروس خودشیفتگی‌های فردی، جناحی، دینی، ملی و ی، همه جا گیر شده بود. 
اگر معیار مرگ و میر ناشی از ویروس است، یک عقل منصف باید کارنامه ویروس کرونا را با کارنامه مرگ و میر ناشی از ویروس خودشیفتگی‌های اجتماعی، دینی و ی ما آدمیان مقایسه کند. البته اگر به مرگ و میر اکتفا نکنیم، و طرد و تحقیر و نادیده گرفته‌شدگی را هم به حساب آوریم، حساب کرونا کاملاً پاک است.
با کرونا، از هم فاصله می‌گیریم حتی از دستانمان. اما در عین حال در وضعیتی پرتاب شده‌ایم که یک ویروس مرزها را از هم دریده است. از چین، به قم سفر می‌کند، عامی و را از هم نمی‌شناسد. فقیر و غنی را در هم می‌آمیزد، مردمان و حاکمان را یکسان هدف می‌گیرد، جهان سوم و جهان اول را در می‌نوردد. ابرقدرت و کشورهای فقیر و فرودست را کنار هم می‌نشاند. 
امروز تنها پزشکان سخن درخور توجه دارند. پزشک قطع نظر از این که مسلمان یا یهودی یا غربی یا شرقی است، مرجعیت یافته است. آن‌ها با زبانی سخن می‌گویند که از مرزهای هویت‌های ستیزنده و کور فراتر می‌رود. همه به پزشک نظر دارند، تلاش‌های عملی و پژوهشی‌شان آن‌ها را دنبال می‌کنند. پزشک سخن معتبر ایجاد می‌کند و سخنش سخن عموم بشری است. آن‌ها ایستاده‌اند، بیمار می‌شوند و از دنیا می‌روند، بی‌آن‌که قطره‌ای کینه در دل داشته باشند. 
دیگر امور بشری از وجوه تمایزگذارشان تهی شده‌اند: از دین، فقط خدا مانده که موضوع توکل و اتکاست، خدایی که خدای همگان است. از ت، فقط کارآمدی و تلاش موثر برای رفع آلام مردم باقی مانده است، از رابطه‌های انسانی، فقط ملاحظات ناظر به حراست از خود و دیگری برای بقاء جمعی. از هویت ملی، تلاش برای در امان نگاه داشتن بشریت از احتمال شر ناشی از آلودگی ما.
کرونا هر یک از ما را به زیر کشیده است. در بارگاه کرونا، بیشتر محتمل است ناقل بیماری و آلودگی باشیم تا حامل پیام نجات بخش برای بشریت. بیش‌تر باید بابت میزان تلفات و افراد مبتلا، خود را پاسخگوی بشریت بدانیم تا خورشیدی که همه باید به آن خیره بمانند. مبارزه با کرونا هم مثل جبهه‌های جنگ است اما در این میدان، تنها روان و جان و دانش و رفتاری پیش می‌رود که نگاهی جهانشمول داشته باشد. پر باشد از دوستی آدمیان با هر وضعیت و جایگاهی. 
برکت ناشی از آن نطفه‌ هنوز بارور نشده، جهان ما را بی‌معنا کرده است. کرونا منتظر زبان و نظامی از رفتار است که مبتنی است بر خواست خیرخواهانه عموم بشری. مردم این روزها نمی‌فهمند چرا هنوز هم فعالان دانشجویی مثل ضیاء نبوی بازداشت می‌شوند، چه وقت صدور حکم علیه فعالان آبان ماه است. با چشمانی گیج به تبلیغات پوچ تلویزیون نگاه می‌کنند که حاکی از کارآمدی نظام است. در همان حال ناباورانه به صفحاتی در اینترنت نگاه می‌کنند که تلاش دارند در میان این طوفان جهانی، اسنادی تازه از ناکارآمدی جمهوری اسلامی بر ملا کنند، بی بی سی و تلویزیون آمریکا را می‌نگرند و نمی‌فهمند مقصودشان از تکرار سوگیری‌های تبلیغاتی این بار به نام کرونا چیست. کرونا، روان مردم و جامعه را به سویی دیگر برده است. سویی مبارک که نباید آن را فرونهاد. 
ما آدم‌ها، وقتی در سلامتی به سر می‌بریم و کم و بیش روانمان آسوده است امکان‌های زندگی را بر سر هم می‌کوبیم. هر روز با  بهانه‌ای به هم هجوم می‌بریم. اما ترس از مرگ، پیامبری است که گویا از جهانی دیگر خبر می‌آورد، فریاد می‌زند کافی است. همه فرصت‌های تداوم زندگی را آن‌قدر بر سر هم کوبیدید که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. اینک قراردادی تازه منعقد کنید و زندگی تازه‌ای را رقم بزنید. مرگ این چنین منجی زندگی می‌شود. 

 

#دکتر_جواد_غلام‌رضا‌کاشی. کانال شخصی

 


سال 98 با تمام
 بدی هاش
 سیاهی هاش
بلا ها و مصیبت هاش

غم هاش و دل گرفتگی هاش

تموم شد .


نه !
نمیخام اینجوری بنویسم


شاید اگه
از من بپرسی میگم سال 98 با تمام خوبی هاش و تجربه هاش  تموم شد .


365 روز پر از ماجرا بود اما هم خوب هم بد
پر از خاطره پر از یادگیری و.بود


نمیخام کتمان کنم بدی و غم و ناراحتی نبود اما میخام طرز نگاهمو به این غم و ناراحتی عوض کنم
میخام با دید روشن به همه چیز نگاه کنم
مگه میشه یه سال از عمری که خدا بهم هدیه داده تا نفس بکشم ، تا زندگی کنم .رو تماما شر ببینم


به قول اون پیرمرد دوست داشتنی توی فیلم
مگه میشه طمع گیلاسو بچشی، نور افتاب رو درختا ببینی و گرماش رو پوست دستت حس کنی ،
صدای جیک جیک گنجشکارو بشنوی
و نخوای این دنیا رو دوست داشته باشی!؟


زندگی نسبتی از خیر ها و شر هاست
روزگار قطار زندگی رو تو ریل آهنی خودش پیش میبره
این خوبی ها و بدی ها رو چه بخواییم و چه نخوابیم وجود دارند 

روزگار منتظر واکنش ما نمیشینه

حالا که همه چیز خارج از اراده من اتفاق میافته به جای اینکه باهاش بجنگم و در مقابلش بایستم!

در کنارش می ایستم و به همه چی نگاه می کنم !

بذار به عنوان یه تماشاگر ببینم و تصمیم بگیرم

 

همه این ها رو گفتم که بگم
یه سال رفت و یه سال پیش روی توعه

فرصت مجدد زندگی بهت داده شده
باید انتخاب کنی که 
با امید به خدا و تمام نیرو به ادامه زندگی فکر کنی  و با ساز روزگار هم نوازی کنی

یا نخوای کنار بیای و جا بمونی . که اون وقت بدون زندگی تلخی خودش رو بیشتر به طمع ت می چشه :(


سال 99 که بیاد
با خودته که بازنده باشی یا بخوای تا آخرش پای کار بمونی :)

 

پ ن : یه موسیقی بی کلام و بی نظیر

برای آرامش بیشتر پیشنهاد میشه :)

دریافت

 

 


سلام دوستان عزیز

وبلاگ من دچار مشکل شده

بعضی از نظرات دریافتی رو برام نشون نمیده

بخش مالکیت معنوی لود نمیشه 

در بخش دنبال کردن وب من هم پست های بنده برای بعضی ها نشون داده نمیشه و امکان فالو کردند من رو هم ندارند 

میخواستم بدونم شماها هم به مشکل خوردید یا فقط مشکل از وب من هست ؟


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

John مواد مخدر توسعه طراحان وب ( طراحی سایت ، طراحی گرافیکی ، سئو و بهینه سازی سایت } مدرسه امام علی(ع) موزه درد معاصر گرافیک آسیا صنعت | 02133946792 واقعیت سوسک زده ... مشاوره ازدواج آب و آینه